صفحه شخصی ندا اسفندیاری   
 
نام و نام خانوادگی: ندا اسفندیاری
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی عمومی
تاریخ عضویت:  1388/12/21
 روزنوشت ها    
 

 دعایت میکنم امشب بخش عمومی

19


دعایت می کنم، عاشق شوی روزی






بفهمی زندگی بی عشق نازیباست






دعایت می کنم با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی






به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی






بیابی کهکشانی را درون آسمان تیره شب ها






بخوانی نغمه ای با مهر






دعایت می کنم، در آسمان سینه ات






خورشید مهری رخ بتاباند






دعایت می کنم، روزی زلال قطره اشکی






بیاید راه چشمت را






سلامی از لبان بسته ات، جاری شود با مهر






دعایت می کنم، یک شب تو راه خانه خود گم کنی






با دل بکوبی کوبه مهمانسرای خالق خود را






دعایت می کنم، روزی بفهمی با خدا






تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن فاصله داری






و هنگامی که ابری، آسمان را با زمین پیوند خواهد داد






مپوشانی تنت را از نوازش های بارانی






دعایت می کنم، روزی بفهمی






گرچه دوری از خدا، اما خدایت با تو نزدیک است






دعایت می کنم، روزی دلت بی کینه باشد، بی حسد






با عشق، بدانی جای او در سینه های پاک ما پیداست






شبانگاهی، تو هم با عشق با نجوا






بخوانی خالق خود را






اذان صبحگاهی، سینه ات را پر کند از نور






ببوسی سجده گاه خالق خود را






دعایت می کنم، روزی خودت را گم کنی






پیدا شوی در او






دو دست خالیت را پرکنی از حاجت و






با او بگویی:






بی تو این معنای بودن، سخت بی معناست






دعایت می کنم، روزی






نسیمی خوشه اندیشه ات را






گرد و خاک غم بروباند






کلام گرم محبوبی






تو را عاشق کند بر نور






دعایت می کنم، وقتی به دریا می رسی






با موج های آبی دریا به رقص آیی






و از جنگل، تو درس سبزی و رویش بیاموزی






بسان قاصدک ها، با پیامی نور امیدی بتابانی






لباس مهربانی بر تن عریان مسکینی بپوشانی






به کام پرعطش، یک جرعه آبی بنوشانی






دعایت می کنم، روزی بفهمی






در میان هستی بی انتها باید تو می بودی






بیابی جای خود را در میان نقشه دنیا






برایت آرزو دارم






که یک شب، یک نفر با عشق در گوش تو






اسم رمز بگذشتن ز شب، دیدار فردا را به یاد آرد






دعایت می کنم، عاشق شوی روزی






بگیرد آن زبانت






دست و پایت گم شود






رخساره ات گلگون شود






آهسته زیر لب بگویی، آمدم






به هنگام سلام گرم محبوبت






و هنگامی که می پرسد ز تو، نام و نشانت را






ندانی کیستی






معشوق عاشق؟






عاشق معشوق؟






آری، بگویی هیچ کس






دعایت می کنم، روزی بفهمی ای مسافر، رفتنی هستی






ببندی کوله بارت را






تو را در لحظه های روشن با او






دعایت می کنم ای مهربان همراه






تو هم ای خوب من






گاهی دعایم کن







تو هم ای خوب من گاهی دعایم کن


مهربان

سه شنبه 17 آبان 1390 ساعت 09:36  
 نظرات    
 
نازنین بهشتی 14:15 سه شنبه 17 آبان 1390
4
 نازنین بهشتی

دعایت می کنم، وقتی به دریا می رسی

با موج های آبی دریا به رقص آیی


خیلی قشنگ بود
مرسی
مهدی ناظمی 20:20 سه شنبه 17 آبان 1390
1
 مهدی ناظمی
بسیار زیبا....
تاثیر گذار بود
ممنون
علی علیزاده 21:14 سه شنبه 17 آبان 1390
1
 علی علیزاده
خیلی قشنگ بود. ممنون.
محمد مهدی مدرس نیا 22:55 سه شنبه 17 آبان 1390
2
 محمد مهدی مدرس نیا
فوق العاده زیبا
کاش شاعر را معرفی میکردید
سروش احمدی 23:34 سه شنبه 17 آبان 1390
2
 سروش احمدی
دعایت می کنم،
به کام پرعطش، یک جرعه آبی بنوشانی

بینهایت زیبا بود!
ممنون
سید وحید جعفری 02:13 چهارشنبه 18 آبان 1390
1
 سید وحید جعفری
سلام با دعای اول کار خیلی ها تموم این از نفرینم بدتره
حمیدرضا چراغی 08:14 چهارشنبه 18 آبان 1390
1
 حمیدرضا چراغی
خیلی جالب بود
ممنون
مسعود احمدنژاد 11:42 پنجشنبه 19 آبان 1390
0
 مسعود احمدنژاد
التماس دعا خانم مهندس. انشاءالله مستجاب الدعوه باشین.
جواد عزیزی اجیرلو 12:26 پنجشنبه 19 آبان 1390
0
 جواد عزیزی اجیرلو
شعر از:کیوان شاهبداغی
زیبا بود
اختر قلی زاده 10:56 شنبه 21 آبان 1390
0
 اختر قلی زاده
سلام : خیلی زیبا بود عزیزم ممنون.