www.iiiWe.com » کافکا و عروسک مسافر

 صفحه شخصی ندا اسفندیاری   
 
نام و نام خانوادگی: ندا اسفندیاری
استان: اصفهان - شهرستان: اصفهان
رشته: کارشناسی عمومی
تاریخ عضویت:  1388/12/21
 روزنوشت ها    
 

 کافکا و عروسک مسافر بخش عمومی

20

کافکا و عروسک مسافر


«داستان از این قرار است که یک روز جناب کافکا ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختربچه‌ای می افتد که داشت گریه می کرد. کافکا جلو می‌رود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود. دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ می‌دهد : «عروسکم گم شده !» کافکا با حالتی کلافه پاسخ می‌دهد : «امان از این حواس پرت! گم نشده ! رفته مسافرت.» دخترک دست از گریه می‌کشد و بهت زده می‌پرسد : «از کجا میدونی؟» کافکا هم می گوید : «برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه.» دخترک ذوق زده از او می پرسد که آیا آن نامه را همراه خودش دارد یا نه که کافکا می‌گوید : «نه . تو خونه‌ست. فردا همینجا باش تا برات بیارمش» .
کافکا سریعاً به خانه‌اش بازمی‌گردد و مشغول نوشتن ِ نامه می‌شود. چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است ! و این نامه‌ نویسی از زبان ِ عروسک را به مدت سه هفته ادامه می‌دهد ؛ و دخترک در تمام این مدت فکر می‌کرده آن نامه ها به راستی نوشته‌ی عروسکش هستند. و در نهایت کافکا داستان نامه‌ها را با این بهانه‌ی عروسک که «دارم عروسی می کنم» به پایان می‌رساند.» *
این؛ داستان همین کتاب “کافکا و عروسک مسافر” است. اینکه مردی مانند کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکی کند و نامه‌ها را – به گفته‌ی همسرش دورا – با دقتی حتی بیشتر از کتابها و داستان‌هایش بنویسد؛ واقعا تأثیرگذار است.
«او واقعا باورش شده بود. اما باورپذیری بزرگترین دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بیان می‌شود.- امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته؟این دوّمین سوال کلیدی بود. و او(کافکا) خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود.پس بی هیچ تردیدی گفت:- چون من نامه‌رسان عروسک‌ها هستم.»

دوشنبه 2 آبان 1390 ساعت 12:51  
 نظرات    
 
امیر یاشار فیلا 18:23 دوشنبه 2 آبان 1390
9
 امیر یاشار فیلا

فوق‌العاده زیبا و خواندنی بود.
سپاس.
مسعود احمدنژاد 20:36 دوشنبه 2 آبان 1390
2
 مسعود احمدنژاد
بسیار بسیار جالب
ممنون
سید ابراهیم موسوی نژاد 08:59 سه شنبه 3 آبان 1390
3
 سید ابراهیم موسوی نژاد
بسیار جالب و خواندنی و آموزنده بود.
امین ابراهیمی 10:30 سه شنبه 3 آبان 1390
3
 امین ابراهیمی
عالی بود
سپاس
سولماز ترهنده 10:49 سه شنبه 3 آبان 1390
4
 سولماز ترهنده
شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر!
بسیار زیبا بود ممنون.
سید مهدی موسوی 13:15 سه شنبه 3 آبان 1390
3
 سید مهدی موسوی
جالب بود
مانا باشید
وریا ژولیده 14:28 سه شنبه 3 آبان 1390
1
 وریا ژولیده
ممنون