■ پنجره های رؤیایی بخش معماری

بعضی هاش رؤیایی نبود!!!!
اما بعضی هاش فوق العاده بود...با نشستن یا دراز کشیدن پشت این پنجره ها واقعا که خستگی از تن بیرون میره و چه حس قشنگی به آدم میده
ممنون

فوق العاده هستش مرسی

بسیار زیبا-با تشکر.

بسیار زیبا، الهام‌بخش و رویاپرور ...


عکس‌ ششم و عکس پایانیِ این مجموعه، نماهایی از همان «پنجره‌ی ویترنی» هستند که پیش‌تر در یکی از روزنوشت‌های خانم مهندس بهشتی دیده بودیم؛ و باعث شده بود پرنده‌ی خیالِ شماری از اعضای خوش‌ذوق سایت به پرواز درآید و رویاهای پروبال‌گرفته‌شان را با دیگر اعضا در میان بگذارند.
بنابراین، تماشای سی‌وپنج تصویر از همان سنخ و همان جنس در قالب یک مجموعه، می‌تواند تجربه‌ی بسیار دلچسبی باشد.

سپاسگزارم سرکارخانم اسفندیاری.

دوستانی هم که احتمالاً آن روزنوشت پیش‌گفته ـ با عنوان «نورگیر و پنجره‌ی ویترینی، نمونه‌ای از طراحی مدرن» ـ را ندیده‌اند، می‌توانند آن را در این نشانی بیابند :

http://nazbeh.iiiwe.com/light_display_window_example_modern_design

زیبا ن ممنون...عکس دوم هم خیلی جالبه

ممنون بسیار زیبا بودند،طبیعت موجود در عکس سومی خیلی با حال بود ( اشراف کامل به دریا از طریق پنجره)

دلم خواست بخصوص پنجره شماره 3 رو به دریا

ممنون
اون پنجره رو به دریا خیلی جالب بود

ممنون

بسیار زیباست ولی در بعضی از آنها ظاهرا پرده پیش بینی نشده است و همانقدر که آرامش بخش است در بعضی از مواقع ممکن است آرامش را سلب کند.

نقش کتاب قابل توجه در اکثر تصاویر!

همشون قشنگ و بقول شما رویایی ان
اما هیچ کدومشون تنهایی حال نمیده
این جور منظره ها و دکوراسیون ها وقتی لذت داره که آدم دور و برش شلوغ باشه
یا حداقل یکی دو تا از عزیزاش پیشش باشن

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم ...
سهراب سپهری

مانده در دلم هنوز آرزوی پنجره

کاش ره برم شبی من بسوی پنجره

از پس زلال آن دیده را رها کنم

تا که جستجو کند هر دو سوی پنجره

مرسی عالی بود

متشکرم خانم اسفندیاری

رویا های زیبائی که فقط از پشت پنجره مانیتور میتونیم ببینیم. ممنون خانم مهندس.
دل من که سوخت، چون از این پنجره ها خیلی دوست دارم، مخصوصاً رو به دریا باشه یا رو به یه دشت بی انتها، بشینم و ساعتها به هیچ چیزی فکر نکنم و فقط و فقط نگاه کنم. هی ...
بازم ممنون خانم مهندس، یاد رویاهای ناکام شدم افتادم.!!!!!!!!

آقای اکابری چرا دلتون سوخته!!؟؟
فکرکنم از این پنجره ها و مناظر فراوان در ایران هست حتی اگر به پنجره اش دسترسی نداشته باشیم، منظره اش که هست. من فکر میکنم بدون پنجره اش هم جذاب تر باشه هم دید وسیع تر میشه :)

من یکی دو هفته نبودم همه تون روزنوشت قشنگهاتون رو صاف توی همین چند روز فرستادین!؟؟
;)
مرسی ندا جون
خیلی قشنگ و لذتبخش و جذاب بود
من شخصا عکس بیست و سوم رو بیشتر از بقیه میپسندم
راستی دیگه وقتشه ما چهره شما رو هم ببینیما
:)

بسیار زیبا ممنون

ممنون خانوم مهندس.
من یه دونه از سومی می خوام.
کی حاضر میشه؟

بسیار جالبند.
ممنون

جالبند که پنجره ها طوری طراحی/اجرا شده اند که میشه در کنارشون نشست یا خوابید
ممنون

خانم مهندس اسفندیاری
تصور کنید وقتی پنجره خونتون رو به دریا باز بشه همیشه صدای دریا رو میشنوین همیشه صدای مرغ های دریائی رو میشنوین همیشه روحتون در حال پرواز کردنه شب که شد فارغ از ناراحتی همسایه بشینین ساز بزنین یا موسیقی گوش کنین خیلی فرق میکنه با اینکه توی یه شهر بی روح پنجره خونت باز بشه توی دیوار خونه روبروئی واقعا دل سوختن داره دیگه قبول کنین. مگه ماها چقدر فرصت میکنیم بریم کنار دریا بریم توی جنگل بریم کویر و با اونهمه زیبائی و لطافت روحمون رو تازه کنیم؟ فرقشون توی دائم و موقتی بودنشونه هر چند که با حرف شما موافقم. ولی رویای دوران کودکی و نوجوانی که ناکوم شده کاریش نمیشه کرد جز سوختن دل.
پیروز باشید و سربلند.
خیلی از ما آدمها به چیزهائی که دوست داریم نرسیدیم و اجبارا چیزهائی رو که داریم دوست داریم.

با چشم انداز زیبا و افق باز بودند. متشکرم